joveinbiology

آموزش زیست شناسی جوین

joveinbiology

آموزش زیست شناسی جوین

کروماتین:DNA متصل شده به پروتئین های هیستونی است. این ساختار حالت عادی DNA در سلول است. این حالت از ماده ژنتیک فرم دارای عمل آن بوده و پروتئین سازی در سلول را رهبری می کند.

کروموزوم: نزدیک تقسیم سلولی کروماتین ها فشرده تر شده و با پروتئین های جدیدی وارد واکنش می شوند. تا بر اثر این فشرده تر شدن طول کمتری بدست آورند تا بتوانند تقسیم شوند. واژه کروموزم به مفهوم جسم رنگی ، که در سال 1888 بوسیله والدیر بکار گرفته شد. هم اکنون این واژه برای نامیدن رشته‌های رنگ‌پذیر و قابل مشاهده با میکروسکوپهای نوری بکار می‌رود که از همانندسازی و نیز بهم پیچیدگی و تابیدگی هر رشته کروماتین اینترفازی در سلولهای یوکاریوتی تا رسیدن به ضخامت 1000 تا 1400 نانومتر ایجاد می‌شود. در پروکاریوتها نیز ماده ژنتیکی اغلب به حالت یک کروموزوم متراکم می‌شود.

کروماتید: کروماتید بخشی از کروموزوم متافازی است که نیمی از سراسر طول کروموزوم را می‌سازد. دو کروماتید هر کروموزوم از ناحیه سانترومر بهم متصل‌اند. هر کروماتید از ابر پیچیدگیهای رشته کروماتین و آمیختگی آن با پروتئینهای غیر هیستونی اسکلتی یا زمینه‌ای بوجود آمده است. دو کروماتید هر کروموزوم متافازی را که در حکم تصویر آینه‌ای یکدیگر هستند، کروماتیدهای خواهر یا کروماتیدهای نظیر می‌نامند. دو رشته کروماتبد در واقع حاصل همانند سازی DNA هستند.

مراحل تبدیل رشته کروماتین به کروموزوم

برای تبدیل یک رشته کروماتینی 10 تا 30 نانومتری به یک کروموزوم ، علاوه بر لزوم همانندسازی رشته کروماتین سطوح سازمان یافتگی‌ای را در نظر می‌گیرند که ضمن آن با دخالت H3 ، H1 و پروتئین‌های غیر هیستونی پیچیدگیها و تابیدگیهای رشته کروماتین افزایش می‌یابد، طول آن کم ، ضخامت و تراکمش زیاد می‌شود و به کروموزوم تبدیل می‌گردد. این سطوح سازمان یافتگی و اغلب به صورت رسیدن از رشته 10 تا 30 نانومتری به رشته 90 تا 100 نانومتری تشکیل رشته 30 تا 400 نانومتری و در مراحل بعد با افزایش پیچیدگیها و تابیدگیها ، ایجاد رشته 700 نانومتری و بالاخره تشکیل کروموزوم دارای دو کروماتید و با ضخامت تا 1400 نانومتر در نظر می‌گیرند.اولین مرحله پیچیدگی و تراکم رشته کروماتین برای تبدیل به کروموزوم با فسفریلاسیون شدید هیستونهای H3 ، H1 همراه است. پس از رها شدن DNA از اکتامر هیستونی ، با دخالت آنزیمهای مسئول همانندسازی ، پیوندهای هیدروژنی بین دو زنجیره گسسته می‌شود، هر زنجیره مکممل خود را می‌سازد و به تدریج با ادامه همانندسازی ، دو مولکول DNA بوجود می‌آید که در هر مولکول یک زنجیره قدیمی و زنجیره دیگر نوساخت است. بخشهای مختلف این دو مولکول DNA که نظیر همدیگر هستند به تدریج که همانندسازیشان پایان می‌پذیرد، با اکتامرهای هیستونی که نیمی از آنها اکتامرهای والدی و نیمی جدید هستند ترکیب می‌شوند.بعد از تشکیل ساختمان نوکلئوزومی ، دو رشته کروماتین 10 نانومتری و سپس رشته‌های 30 نانومتری ایجاد می‌شوند. هر رشته کروماتین 30 نانومتر سطوح سازمان یافتگی را می‌گذارند، با مجموعه‌ای از پروتئینهای غیر هیستونی زمینه‌ای یا اسکلتی آمیخته می‌شود و به یک کروماتید تبدیل می‌شود. مجموعه دو کروماتید نظیر هم که از محل سانترومر بهم متصل‌اند کروموزوم متافازی را ایجاد می‌کنند

طویل ترین مولکول DNA در کروموزوم های انسانی، 108×8/2 جفت باز اندازه دارد و تقریباً 10 سانتی متر می­باشد. ساماندهی ساختاری کروماتین موجب شده است که مولکول DNA با این اندازه بزرگ در یک هسته کوچک سلولی فشرده سازی شود و در آن، جای گیرد. کروماتین به صورتی ساماندهی می شود که توالی های خاصی از DNA جهت فرآیندهای سلولی مانند رونویسی، همانندسازی، تصحیح و نوترکیبی همیشه در دسترس قرار داشته باشد.هیستونها در اوّلین سطح پیچیدگی کروموزم که همان نوکلئوزوم است شرکت دارند. نوکلئوزوم یک ترکیب DNA  و پروتئین است که در سال 1974 کشف شد. وقتی هسته های اینترفازی به آرامی شکسته می شوند و محتویات آنها در غلظت فیزیولوژیک جدا سازی و با میکروسکوپ الکترونی مطالعه می گردند دیده می شود که اکثر کروماتین ها به شکل رشته ای با قطر 30 نانومتر هستند . در غلظت پایین نمک هایی مثل Mg2+ که پیچ خوردگی کروماتین باز می شود در زیر میکروسکوپ الکترونی یک سری از رشته هایی که اصطلاحاً دانه های تسبیح (beads on a string) نامیده می شوند مشاهده می گردند . رشته ای که دانه ها را به هم وصل می کند از جنسDNA  است و هر دانه یک نوکلئوزوم می باشد که شامل DNA پیچیده شده به دور یک هسته پروتئینی است و 10 نانومتر قطر دارد. این هسته پروتئینی از هیستونها ساخته شده است.


انواع کروموزمها از نظر تعداد سانترومر

کروموزومها را از نظر تعداد سانترومرهایشان به کروموزمهای یک سانترومری ، دو سانترومری و چند سانترومری تقسیم می‌کنند وقتی تحت تاثیر عواملی مثل پرتوهای X کروموزمها خرد شوند و قطعاتشان ادغام شود، کروموزومهای به اصطلاح بدون سانترومر ایجاد می‌کنند. این کروموزومها هنگام تقسیم سلولی رفتار عادی مثل سایر کروموزومها را ندارند.

انواع کروموزوم از نظر محل سانترومر

  • کروموزمهای تلوسانتریک: سانترومر در یکی از دو انتهای کروموزومها قرار گرفته است.
  • کروموزومهای آکروسانتریک: سانترومر آنها نزدیک به یکی از دو انتهای کروموزوم قرار گرفته در نتیجه یکی از بازوها نسبتا به دیگری بسیار کوچک است از قطعات کروموزومی از محل قرار گرفتن سانترومر از بازوهای کروموزومی می‌نامند.
  • کروموزمهای متاسانتریک: سانترومر آنها در وسط کروموزوم قرار گرفته و در نتیجه بازوهای کروموزم هم اندازه هستند اکثر کروموزمها دارای یک سانترومر هستند. برخی گونه‌ها سانترومرهای بخش شده‌ای دارند در رشته‌های دوکی به تمامی طول کروموزوم متصلند این کروموزومها را هولوسانتریک گویند

 


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۰۴
مهناز بقایی نژاد

واژه وستیجیال از واژه "وستیجیوم" که به معنای "ردپا" است گرفته شده است.خوب شاید بهتر باشه اول بفهمیم رد پا با اثر پا یا جای پا چه تفاوتی دارد.نوزادان وقتی که متولد میشوند دارای پرونده ای هستند که در اون پرونده همه مشخصات آنها نوشته شده است در قسمتی از این پرونده بخشی هست که اثر پای نوزاد برای جلوگیری از عوض شدن احتمالی ثبت میشه به این اثر پا می گویند.

اما رد پا چیست؟فرض کنید با کفش گلی وارد حیات منزلتان که گلی نیست می شوید چه اتفاقی می افتد؟! از دم در رد پای شما تا رسیدن به محل در آوردن کفش باقی می ماند. خوب اگه توجه کنید میبینید که در ابتدا گل ها بیشتر هستند و هر چه به سمت جلوتر حرکت میکنید گل ها کمتر می شود و شاید به جایی برسد که حتی محو شود و دیگر کفشتان گلی نباشد به این میگویند رد پا.پس فهمیدیم رد پا چه فرقی با اثر پا دارد.

گاه شما ساختاری را در یک جاندار میبینید که وظیفه ای انجام میدهد اما همین ساختار در جاندار دیگر،به نسبت کوچک تر شده و فاقد نقش خاصی است،یا نقش بسیار جزیی دارد و یا حتی نقش آن عوض شده است چنین ساختار هایی که نشان دهنده ی تغییرات جاندار در گذشته هستند اندام وستیجیال هستند آنچه در ساختار های وستیجیال اهمیت دارد ،تحلیل رفتن آن نسبت به ساختار های مشابه در دیگر جانداران است.اما چرا این ساختار ها در این جانداران تحلیل رفته است؟در واقع آن چه که باعث این تغییرات در گذر زمان شده،این است که همگام با سایر تغییرات این ساختار ها به نوعی ساختار های مزاحم محسوب میشوند و انتخاب طبیعی همواره آن هایی را که با محیط سازگار تر هستند حفظ میکند.

در حقیقت ساختار های وستیجیال همولوگ ساختار هایی هستند که نسبت به آنها تحلیل رفته اند مثلا لگن مار همولوگ لگن سایر خزنده گان است.

ساختار های همولوگ به ساختارهایی در گونه های مختلف اطلاق میشود،که شباهت اساسی با یکدیگر دارند اما به دلیل تغییرات در طول  زمان،میتوانند عملکرد و شکل متفاوتی داشته باشند.این شباهت های اساسی نشان دهتده نیای مشترک است.در حقیقت این ساختار در نیای مشترک وجود داشته است،اما در هنگام پیدایش گونه ها از نیای مشترک تغییراتی در آن ایجاد شده است،که باعث تغییر در شکل و عملکرد آن شده است.

چند اندام وستیجیال در انسان

1. ارگان ومرونازال VOMERONASAL ORGAN: یا ارگان جاکوبسون که حفره ای است در پل های بینی دو سمت با گیرنده های شیمیایی که در انسان عملکردی ندارند. در جانوران پست تر وظیفه درک ماده شیمیایی فرومون رو بر عهده دارند

2. عضلات خارجی گوش: ۳ عضله هستند که در بخش خارجی گوش واقع شده اند و در سایر حیوانات نظیر خرگوشها و سگها، وظیفه حرکت مستقلانه گوش از سر را بر عهده دارند. اما انسانها هنوز دارای آن هستند و توسط این عضلات است که بعضی از افراد می‌توانند گوششان را تکان دهند

3. دندان عقل: در انسانهای اولیه که مقادیر زیادی از گیاهان رو جهت به دست آوردن انرژی مصرف می‌کردند داشتن یک جفت اضافه دندان آسیا در هر فک مفید به نظر می‌رسید اما در انسانهای امروزی که انواعی از غذاها را مصرف می‌کند، زیاد ضروری به نظر نمی‌آید

4. دنده گردنی: حدود یک درصد از مردم یک جفت دنده اضافی در بالای دندهای خود (در بخش گردن) دارند که به نظر می‌رسد باقی‌مانده از اجداد خزنده ما باشد. این دنده می‌تواند در این افراد مشکلات عروقی یا عصبی ایجاد کند 

5. پلک سوم: در اکثر پرندگان و پستانداران یک لایه محافظ به عنوان پلک سوم بر روی چشمشان وجود دارد که وظیفه حفاظت از چشم و خروج شن ریزه و گرد و غبار را از چشم بر عهده دارد. باقی مانده این پلک در انسان به صورت یک چین نازک در گوشه داخلی چشم وجود دارد.


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۱
مهناز بقایی نژاد

این موجود مثل حلزون حرکت می کند و چشمان ریز و گرد و فیلر هایش،آن را شبیه گوسفند کارتونی کرده است.
نکته جالب در مورد  این "گوسفند برگی دریایی" کوچولو  که می تواند تا ۵mm در طول رشد کند و در نزدیکی ژاپن، اندونزی و فیلیپین یافت می شود، این است که آن تنها حیوان در جهان است که می تواند فتوسنتز انجام  دهد.
هنگامی که آنها جلبک می خورند،  کلروپلاست آن را می گیرند و آنها را در بدن خود در یک فرآیند به نام kleptoplasty وارد می کنند. این فرایند، که در غیر این صورت تنها می تواند توسط موجودات زنده تک سلولی انجام شود، اساسا آنها را  به موجود با قدرت خورشیدی تبدیل می کند!
این گوسفند دریایی بامزه کمی به آرامی و مثل حلزون حرکت می کند و غذای مورد علاقه اش جلبک است
این مخلوق خارق العاده یکی از تنهاترین موجوداتی در جهان است که می تواند از جلبک استفاده کند تا فتوسنتز کند.

 رده بندی گوسفند دریایی

Kingdom:  Animalia
Phylum:  Mollusca
Class:  Gastropoda
(unranked):  clade Heterobranchia

informal group Opisthobranchia
clade Sacoglossa
clade Plakobranchacea
Superfamily:  Limapontioidea
Family:  Costasiellidae
Genus:  Costasiella
Species:  C. kuroshimae



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۰۱
مهناز بقایی نژاد

گلبول‌های قرمز پس از طی عمر خود در طحال، توسط ماکروفاژهای طحالی تخریب می‌شوند. هموگلوبین موجود در گلبول‌های قرمز پس از تخریب اریتروسیت ها آزاد شده و به یک هِم و اسید آمینه تجزیه می‌شود.
حلقه‌ی هِم نیز تجزیه شده و تبدیل به یک مولکول بیلی وردین و یک مولکول CO می‌شود. بیلی وردین تجزیه شده نیز توسط آنزیم بیلی وردین ردوکتاز تبدیل به بیلی روبین می‌شود. این بیلی روبین، بیلی روبین غیر کنژوگه بوده که در آب نامحلول می‌باشد.
بیلی روبین غیر کنژوگه در خون به آلبومین که اصلی‌ترین ناقل در خون می‌باشد متصل شده و توسط آن به سمت کبد انتقال می‌یابد. قبل از ورود به کبد بیلی روبین از آلبومین جدا شده و وارد سلول‌های کبدی می‌گردد. در داخل سلول‌های کبدی نیز به 2 پروتئین Y , Z متصل شده و در داخل سلول‌های کبدی انتقال می‌یابد تا در نهایت از این 2 پروتئین نیز جدا شده و توسط آنزیم مسئول گلوکورونیداسیون با 2 مولکول اسید گلوکورونیک پیوند برقرار کرده و تبدیل به بیلی روبین کنژوگه می‌شود.
بیلی روبین کنژوگه محلول در آب بوده و در حالت سلامت به مقدار بسیار ناچیز( حدود 2/0 ) در خون وجود دارد. بیلی روبین بعد از کنژوگاسیون وارد صفرا شده و از آن جا وارد روده کوچک می‌شود. قسمتی از بیلی روبین کنژوگه تحت اثر آنزیم گلوکورونیداز به حالت غیر کنژوگه و در نهایت تحت اثر تغییرات بیشتر به اوروبیلینوژن تبدیل می‌شود.
قسمتی از آن بازجذب شده و به صورت اوروبیلین از طریق ادرار دفع می‌شود و قسمتی از اوروبیلینوژن نیز وارد روده بزرگ شده و به استرکوبیلینوژن تبدیل می‌شود و در نهایت به صورت استرکوبیلین از طریق مدفوع دفع می‌شود و باعث ایجاد رنگ قهوه‌ای در مدفوع می‌گردد. بیلی روبین در حالت سلامت در ادرار به میزان بسیار کم وجود دارد و باعث ایجاد رنگ زرد ادرار می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۵
مهناز بقایی نژاد

💥سیب
🔹سیب تقویت کننده مغز است
🔹فشارخون را منظم می کند
🔹جویدن سیب عضلات فک راقوی تر می سازد
🔹نابودکننده باکتری های دندان هاو لثه ها است

💥سماق
🔹 تقویت لثه
🔹جلوگیری ازخونریزی معده
🔹پاک کننده معده
🔹موثردرکاهش وزن
🔹مصرف سماق درغذاهاموجب کاهش غلظت خون وچربی بدخون وهمچنین درافرادمبتلابه دیابت مناسب می باشد

💥سمنو

🔹آرام کننده اعصاب
🔹بهبودوضعیت پوست
🔹دارای ویتامینهای k,E,AوگروهB
🔹مفیدبرای مادران شیرده به علت مقوی بودن
🔹جلوگیری از بروز یبوست به علت فیبر وآب زیاد

💥سنجد

🔹به خاطر وجود ویتامینkضدخونریزی است
🔹سنجدرفع کننده سموم معده و روده است
🔹 سردرد را تسکین می دهد
🔹غنی ازکلسیم برای افراد دچارپوکی استخوان

💥سیر

🔹سیرمحرک وتقویت کننده بدن
🔹رقیق کننده خون
🔹درمان کننده دردهای مفاصل،سیاتیک ونقرس
🔹سنگ های کلیه راشکسته وخارج می سازد

💥سرکه

🔹موثر درسرماخوردگی وگلودرد
🔹ضدعفونی کننده قوی بدن
🔹پیشگیری کننده سرطان
🔹جلوگیری ازچاقی ولاغری
🔹سودمنددر رژیم دیابت


💥سبزه

🔹نشانه خرمی وشادابی وخوش اخلاقی است.
🔹سبزی باخود شادابی،نیکویی وسرزندگی را به همراه می آورد.
🔹رنگ سبز ارتعاش افکار ما را موزون نگه می داردو  به ما آرامش می دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۲۰
مهناز بقایی نژاد

امیدوارم سالی به شیرینی دکستروز 50%.. داشته باشید. سمپلر وجودتان بارانی ، گلوکز زندگیتون همیشه High، سانتریفیوژ روزگارتان چرخان ، پیشامدهای بدتان Negative,کراس مچ دوستی هاتون همیشه سازگار ، pt دشمن هاتون همیشه لخته ، غم ها و مشکلاتتون لیز ، الایزای دلاتون رنگی و روپوش روحتون همیشه سفید .... سال نو  برتمام بیولوژیست ها مبارک باشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۱۵
مهناز بقایی نژاد

 از پله ها بالا بروید تا مغزتان جوان شود❗️

 بر اساس نتایج یک مطالعه جدید، بالا رفتن از پله می‌تواند مغز را به مدت طولانی جوان‌تر نگه دارد.

محققان دانشگاه کونکوردیا دریافتند که رابطه مشخصی بین تعداد پله‌هایی که یک فرد به طور روزانه طی می‌کند و سال‌های آموزشی که پشت سر می‌گذارد و همچنین سن مغز وی وجود دارد.

این مطالعه با بررسی سلامت مغزی 331 فرد بزرگسال 19 تا 79 ساله نشان داد که هر سال آموزش، سن مغز را 0.95 سال و بالا رفتن هر روزه از پله بین دو طبقه، سن مغز را 0.58 سالانه کم می‌کند. بالارفتن از چهار پله در هر روز می‌تواند در نهایت مغز را دو سال جوان‌تر کند و پنج سال آموزش می‌تواند پنج سال از سن مغز بکاهد.

نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش و فعالیت فیزیکی، تفاوت بین سن فیزیولوژیکی و سن زمانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به این ترتیب افراد می‌توانند به طور فعالانه کارهایی برای جوان نگه داشتن مغزشان انجام دهند.

این گروه تحقیقاتی با انجام آزمایش‌هایی بر روی تعدادی فرد بزرگسال، از تصویربرداری MRI برای اندازه‌گیری میزان ماده خاکستری در مغز استفاده کردند. ماده خاکستری شاخص خوبی برای مشاهده فرآیند پیر شدن مغز محسوب می‌شود. مقایسه‌ها نشان داد افرادی که به طور روزانه از پله‌های بیشتری بالا می‌روند و بیشتر با فرآیندهای آموزشی سروکار دارند، میزان ماده خاکستری مغزشان بیشتر است و لذا مغزشان جوان‌تر می‌ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۶
مهناز بقایی نژاد

کمربند سرطان مری و دستگاه گوارش در گیلان، مازندران و گلستان

مدیر زمین شناسی پزشکی سازمان زمین شناسی با بیان اینکه در ایران کمربند سرطان مری و دستگاه گوارش از استان‌های اردبیل، گیلان، مازندران و گلستان می‌گذرد، گفت: سرطان مری بیشترین نرخ مرگ و میر را در دنیا دارد.

زمین شناسی پزشکی علمی است که به بررسی ارتباط بین عوامل زمین شناسی با سلامت انسان‌ها و جانوران و تاثیر عوامل زیست محیطی بر پراکندگی جغرافیایی بیماری‌های مرتبط می‌پردازد.

بیماری سرطان با بیش از 200 نوع مختلف حاصل رشد و تکثیر بی رویه سلول‌های بدن است که تحت‌تاثیر عوامل مختلف از جمله عوامل و آلاینده‌های محیط طبیعی و یا بشر ساز و عوامل ژنتیکی ایجاد می ‌شود. از این رو محققان این حوزه در کشور مطالعاتی را در این زمینه آغاز کرده‌اند.

نتایج این مطالعات نشان داد که کمربندهای فلز زایی در ایران وجود دارد که بخشی از کمربند متالوژنی خاورمیانه است. این امر سبب شده است که در برخی از مناطق کشور عناصر سمی چون سرب، روی، ارسنیک، جیوه، طلا، نقره و کادمیوم از فراوانی بیشتری برخوردار شود که برخی بیماری‌ها را برای سکنه به همراه دارد. به گونه‌ای که ایران کمربند برخی سرطان‌ها شناخته شده است.
        کانال رسمی سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی: telegram.me/IranGSI

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۲
مهناز بقایی نژاد

یکی از علل ریزش مو آنست که سلول های فولیکولی مو، در فاز استراحت(تلوژن) باقی مانده و به مرحله رشد ( آناژن) وارد نمی شوند.
براساس یافته های محققان دانشگاه  کلمبیا، مشخص شده است که چنانچه بلوکر آنزیم جانسون کیناز (JAK) را مستقیما به سلول های پوست موش وارد کنیم رشد و رویش مو با شدت زیادی در سلول های بدون  مو انجام خواهد شد و تعداد زیادی از سلول های سازنده  فولیکول مو فاز تلوژن (telogen) را ترک کرده و به فاز آناژن (anagen) وارد خواهند شد.از جمله بلوکر های این آنزیم که در این آزمایش مورد استفاده قرار گرفت  داروی tofacitinib و ruxolitinib بود که مورد تایید FAD است.این داروها بعد از 4 روز به خوبی موجب رویش سریع مو در پوست موش شد.این تحقیق، هرچند در مراحل ابتدایی است اما جهت درمان طاسی در مردان بسیار نوید بخش است.  

با تشکر از آقای علیزادهSivan Harel, etc. (October 2015)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۰
مهناز بقایی نژاد


سروتونین، مادّه شیمیایی مهمی در مغز است که به عنوان "انتقال‌دهنده عصبی" شناخته می‌شود. یکی از نقش‌ها و وظایفی که سروتونین در مغز دارد، عمل کردن به عنوان پلیس راهنمایی و رانندگی برای سایر انتقال‌دهنده‌های عصبی است. بدون وجود سروتونین به مقدار کافی، بسیاری از فعالیت‌های بدن و از جمله حالات روحی، تحت تاثیر قرار می‌گیرند.
هنگامی که نور از طریق چشم‌ها عبور می‌کند و به مغز می‌رسد، ترشح سروتونین ( Serotonin ) آغاز می‌شود. در طول پاییز و زمستان، روشنایی روز کمتر از بهار و تابستان است و این امر باعث پائین آمدن سطح سروتونین در بدن می‌شود. سروتونین را هورمون "رضایت از زندگی" و هورمون"نشاط "هم می نامند. در افراد خوش مشرب و مثبت اندیش مقدار این هورمون بالا است و زمانی که مقدار آن افزایش می یابد به فردی مثبت بین، بانشاط و شنگول تبدیل می شویم.
از طرفی ، کاهش روشنایی روز در پائیز و زمستان ، باعث افزایش تولید هورمون ملاتونین ( melatonin )می‌شود. نقش ملاتونین هنوز به درستی مشخص نشده است امّا تصوّر می‌شود که به فرایند خوابیدن و تنظیم فعالیت های ریتمیک  کمک کند زیرا بدن آن را در شب و در خلال خواب، آزاد می‌کند.
این دو باهم، یعنی کمبود سروتونین (که باعث هماهنگی و همکاری سلّول‌های عصبی می‌شود) و افزایش ملاتونین (که بدن را به حالت خواب می‌برد) باعث اختلال عاطفی فصلی می‌شوند.
نشانه‌های اختلال عاطفی فصلی عبارتند از:
  -میل شدید به کربوهیدرات‌ها و قند (گاهی با افزایش وزن توأم می‌گردد)
  -کاهش تمایل جنسی
- مشکل در تمرکز کردن
-مشکل در بیدار شدن در صبح‌ها
-لذت نبردن یا کاهش علاقه نسبت به فعالیت‌هایی که معمولاً ارضاء کننده هستند. مثل خواندن یک کتاب خوب یا گوش دادن به موسیقی
-احساس افسردگی یا غمگینی
-بی‌حوصلگی و خستگی
-رخوت و خواب‌آلودگی
-کاهش دمای بدن
-خواب زیاد
-کناره‌جوئی از فعالیت‌های اجتماعی
شاید در فصل زمستان و پائیز،روحیه کسل کننده داشته اید که همگی آن ها ناشی از کوتاه بودن طول مدت روز بوده است. فصل بهار در حال رسیدن است و بعد از آن فصل تابستان است که به تدریج طول مدت روشنایی افزایش می یابد و مقدار ترشح هورمون های فوق افزایش خواهد یافت و چنانچه در دو فصل گذشته افسرده و خموده بودید، این حالات برطرف شده و به فردی فعال ، پویا و پر نشاط تبدیل خواهید شد. انشا...
با تشکر از جناب آقای علیزاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۵۶
مهناز بقایی نژاد